رمان دره گل سرخ ـ نوشته آسترید لیندگرن
رمان برادران شیردل اوکه درایران به نام دره گل سرخ به چاپ رسیده است در سال 1973 کودک بیماری را ترسیم می کند که در آرزو و انتظار مرگ است تا بار دیگر بتواند با برادر از دست رفته اش دیدار کند. بسیاری از منتقدان کتاب شدیداً به او پرخاش کردند. اما او اعتقاد دارد:«می گویند این مسایل سخت و دردسرآور است. بچه ها اما این طوری فکر نمی کنند. به من می نویسند: «این بهترین چیزی است که تا به حال نوشته ای. در مورد همه کتاب ها اصلاً این طور نیست. ولی درباره این یکی، بچه ها این طور به من نوشته اند. بله. کتاب درباره مرگ است.» ولی منظور دلداری است و بعضی از بچه ها نوشته اند که: «خب دیگر من هیچ ترسی از مرگ ندارم. این ها خیلی باعث خوشحالی است.»
رمان آگنده ازمفاهیمی همچون عشق.محبت.شجاعت.مبارزه باپلیدیها.می باشد نویسنده باخلاقیت اعجاب انگیزو پر احساس دنیای پس از مرگ را برای نوجوانان بیان کرده است
خلاصهای از رمان دره گل سرخ
«به زودی طوفان آزادی میآید. آن روز طوفان آزادی، ظالمین را مثل درختی که اسیر طوفان شده باشد، خواهد شکست. طوفان آزادی، با فریاد و خشم پیش خواهد رفت و با قدرت تمام به بردگی و اسارت ما پایان خواهد داد و عاقبت آزادی از دست رفته ما را به ما باز خواهد گرداند.»
«همه میخواهند افسانهی طوفان آزادی را بشنوند، درست مثل بچههایی که دوست دارند افسانهای را بارها و بارها گوش کنند.»
«نمیشود مدت زیادی این موضوع را مخفی نگه داشت اگر دشمن نقشهی ما را بفهمد، به آسانی میتواند ما را نابود کند.»
«یا باید پیروز شویم و یا بمیریم و همه چیز باید به سرعت انجام شود. باید زود دره را آزاد کنیم.»
«... توی نانگیمالا، خبری از افسانههای وحشتناک نیست و هرچه که هست، افسانههای شاد و خوب است، زندگی در آنجا شاد و پر از بازی و تفریح است انسانها در آنجا بازی میکنند. البته کار هم میکنند و همدیگر را در هر موردی کمک میکنند، اما بیشتر بازی و تفریح میکنند و آواز میخوانند و برای هم قصه و افسانه تعریف میکنند، اما بیشتر بازی و تفریح میکنند و آواز میخواند و برای هم قصه و افسانه تعریف میکنند ...»
«اوه نمیدانی چقدر عالی میشود! میتوانیم همین طور توی دشتها و جنگلها اسب بتازیم و اینجا و آنجا اردو بزنیم و آتش برپا کنیم. اگر میدانستی چه جنگهایی در اطراف درههای نانگیمالا وجود دارد! و درست در اعماق جنگلها، دریاچههایی با آبهای صاف و زلال وجود دارد؛ و ما میتوانیم هر شب، کنار یکی از دریاچهها اردو بزنیم، چندین شب و روزتوی جنگل باشیم ...»
«در زندگی کارهایی وجود دارند که آدم مجبور به انجام دادن آنهاست، حتی اگر خطرناک باشند.»
«چون اگر آدم آن کارها را انجام ندهد، دیگر انسان نیست، بلکه فقط یک حیوان پست و بیارزش است.»
رمان دره گل سرخ ـ نوشته آسترید لیندگرن
ترجمه دکتر عزیزالله قوطاسلو ـ ناشر سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتاب جوانه ـ چاپ اول: پاییز 1370
Die Brüder L?wenherz (ab 10)
Jonathan L?wenherz stirbt durch einen Unfall und sein kranker kleiner Bruder Krümel folgt ihm nach - eigentlich eine traurige Geschichte. Aber nein, sie beginnt doch jetzt erst: sie finden sich in einem mittelalterlichen Land Nangijala, das sie von einem b?sen Tyrannen befreien müssen. Behutsam erz?hlt und doch sehr spannend ist diese Geschichte von einer neuen "Lebensebene" nach dem Tod. Astrid Lindgren geht mit dem Thema "Tod" sehr undramatisch um und l?sst es hinter den spannenden Erlebnissen der Brüder L?wenherz als Randerscheinung zurück.